ژوزه مورینیو و آنتونیو کونته؛ داستان افول آهسته سرمربی‌هایی که در عرصه فوتبال ستاره بودند

در حالی که مورینیو عازم فنرباغچه ترکیه است و کونته به ایتالیا بازمی‌گردد تا هدایت ناپولی را بر عهده بگیرد، بزرگ‌ترین باشگاه‌های اروپا شاید دو تا از بزرگ‌ترین چهره‌های این عرصه را به دست گذشته سپرده باشند

ژوزه مورینیو و آنتونیو کونته‌ــ AFP/REUTERS/Independent Persian Combo

نامی مستعار که دو دهه قدمت دارد. مردی که ابداع‌کننده عبارتی است که اغلب برای توصیفش استفاده می‌شود بیش از سه برابر آن سن دارد. ژوزه مورینیو در بیستمین سالگرد ورودش به چلسی در فنرباغچه معرفی شد؛ روزی که او خودش را خاص خواند. استقبال وجدآمیز در استانبول یادآور ویژگی او در قامت ستاره‌ای جاودان بود؛ نشانه‌ای که در عوض حاکی از آن است که بزرگان تا چه حد سقوط کرده است، فقط در این واقعیت نهفته است که مورینیو اکنون در لیگ ترکیه کار می‌کند.

«آقای خاص» اغلب با طعنه‌هایی از این دست مواجه شده است که او دیگر خاص نیست. در یک تابستان، وقتی دو شغل سرمربی‌گری مهم به انزو مارسکا و ونسان کمپانی رسید، وقتی باشگاه‌ها از آث میلان گرفته تا بارسلونا، از بایرن مونیخ تا چلسی، از یوونتوس تا لیورپول بدون کوچک‌ترین علاقه به مورینیو دنبال سرمربی‌ می‌گشتند، حکم گویاتر شاید از جانب همان دست آدم‌هایی صادر شد که در گذشته برای استخدامش صف می‌کشیدند.

شنبه در شبکه تی‌ان‌تی اسپورتس (TNT Sports)، وقتی مورینیو دوباره نشان داد که پس از این مرحله می‌تواند به‌عنوان کارشناسی فوق‌العاده به زندگی حرفه‌ای‌اش ادامه دهد، آن‌ها با نامهربانی به او یادآوری کردند که ادین ترزیچ ۴۱ ساله است، همان سنی که او برای اولین بار در یک فینال جام قهرمانان سرمربی‌گری کرد. ژوزه، یک زمانی آینده تو بودی. اکنون آزمون قدیمی ‌ــ مدال‌هایت را روی میز بگذار‌ــ زاید است زیرا باشگاه‌ها دنبال سرمربی‌هایی می‌گردند که بتوانند روح زمانه را به دست آورند یا با پپ گواردیولا ارتباط‌هایی داشته باشند (گرچه اگر بخواهیم در حق مورینیو منصف باشیم، تیاگو موتا و ژابی آلونسو برای او نیز بازی کرده بودند).

هرچه باشد دست‌کم مورینیو گواهی است بر خاصیت اعتیادآور فوتبال. او بازی را در دوره اوج خودش یا در اوج بازی ترک نخواهد کرد. روح رقابت هنوز جاری است، گرچه: ژوزه مورینیو بودن پیشنهادهایی از عربستان سعودی برایش به ارمغان آورده است، و آن‌طور که گفته است، تقریبا بی‌تردید سودآورتر از قراردادش با فنرباغچه است. بنابراین، جست‌و‌جو برای موفقیت معنادار همچنان وسوسه‌انگیزتر است، حتی اگر جوایز کم‌طمطراق‌تر باشد. برنده دو دوره لیگ قهرمانان اروپا اولین برنده لیگ کنفرانس اروپا شد؛ مورینیو همچنان این شاهکار را توی بوق و کرنا می‌کند. او همچنان به سرمربی‌گری ادامه می‌دهد.

چند ماه پیش، یورگن کلوپ گفت: «اگر دایناسور می‌خواهید، [کارلو] آنچلوتی، مورینیو، گواردیولا، شاید من، ما این کار [سرمربیگری] را در ۲۰ سال آینده انجام نخواهیم داد؛ خب، شاید مورینیو باشد.» که، اگر هوشمندانه نگاه شود، هم انتقادآمیز است و هم فریبنده. کلوپ و گواردیولا همچنان روی بورس‌اند، ایده‌هایشان بسیار به‌روز است. آنچلوتی جاودانه به نظر می‌رسد، او حتی پیش از مورینیو و مدت‌ها پس از پیروزی‌هایش در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۱۰، برنده لیگ قهرمانان اروپا شد. و بعد مورینیو است، دایناسور تاکتیکی.

کلوپ به دایناسوری جوان‌تر اشاره نکرد. مورینیو و آنتونیو کونته هر دو این هفته به سرمربی‌گری باز خواهند گشت، نفر دوم با تیم ناپولی، هر کدام پس از اینکه از جانب باشگاه‌هایی که سرمربی‌های کم‌افتخارتر انتخاب کردند، نادیده گرفته شدند. رزومه آن‌ها نقاط اشتراک‌ــ اینتر، تاتنهام، چلسی‌ــ و ویژگی‌های مشترکی دارد. تا پیش از سیمونه اینزاگی در سال جاری، آن‌ دو آخرین سرمربی‌های برنده سری آ اینتر بودند؛ در کنار آنچلوتی، آن‌ها دو نفر از گروه سه‌نفره‌ای‌اند که چلسی را قهرمان لیگ برتر کرده‌اند. هر کدام در تاتنهام خوب شروع کردند؛ اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، هیچ‌کدام ثابت نکردند که گزینه‌ای مناسب‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نه اینکه کونته و مورینیو دقیقا یک روح در دو بدن باشند. مشهور است که این مرد ایتالیایی در سال ۲۰۱۸ مرد پرتغالی را «مرد کوچک» نامید. باشگاه‌هایی در ابعاد فنرباغچه و ناپولی، با تعصب هوادارانشان، نمی‌پذیرند که کارشان کوچک‌تر شده است، اما شاید افق‌هایشان کوچک‌تر شده باشد. فنرباغچه وارد لیگ قهرمانان خواهد شد، اما در مرحله دوم مقدماتی؛ مورینیو، که از سال ۲۰۱۴ هیچ بازی حذفی را در این رقابت‌ها نبرده است، بعید است فرصت دیگری داشته باشد. ناپولی هم پس از اینکه در سری آ دهم شد، حتی در رقابت‌های اروپایی حضور ندارد.

این می‌تواند بستری برای موفقیت باشد. چلسی در سال ۲۰۱۶، پیش از اینکه کونته را به سرمربی‌گری بگمارد و یک سال بعد قهرمان شود، دهم شده بود. با این حال، شاید این آخرین شاهکار استثنایی کونته بود، همان‌طور که شاید آخرین شاهکار استثنایی مورینیو کنار زدن بارسلونای گواردیولا برای پیروزی در لالیگا در سال ۲۰۱۲ بود، که یک دهه طلایی شخصی را کامل کرد. مورینیو در سال ۲۰۱۵ برنده لیگ برتری ضعیف شد، کونته در سال ۲۰۲۱ قهرمانی سری آ را در حالی به دست آورد که اسکودتویی خارج از توان مالی بود، و برایش خرج بیش از اندازه شده بود. پیروزی به‌نسبت ارزان‌تر اینزاگی به‌منزله ایراد و کاستی سلفش بود.

اما به نظر می‌رسد کونته فکر می‌کند اینکه منابع نامحدود در اختیارش قرار داده شود یک پیش‌شرط است. کارفرمای جدیدش این را مذموم می‌داند. کونته و آئورلیو د لائورنتیس به نظر می‌رسد زوجی‌اند که پیوندشان را در جهنم بسته‌اند. باشگاه‌هایی هستند که از سر و کار داشتن با رئیس ناپولی پرهیز می‌کنند زیرا آدمی بی‌اندازه ناخوشایند است. باشگاه‌هایی هستند که به استخدام کونته فکر نمی‌کنند زیرا آدم بی‌اندازه ناخوشایندی است. د لائورنتیس ترتیبی داد لوچیانو اسپالتی، مربی تیمش که برنده سری آ شده بود، ناراضی و گریزان شود. کونته غیرمنطقی‌ترین شخصیت در سرمربی‌گری را برای خودش ساخته است. به نظر می‌رسد احساس می‌کند این لازمه برنده بودن است.

و موفقیت او با این تیم ناپولی در عوض مستلزم این است که کونته تخصص تاکتیکی‌اش را اثبات کند‌ــ همان‌طور که قبلا کرده است. تیم قهرمان سری آ در حال فروپاشی است. کیم مین‌ جه تابستان گذشته رفت، پیوتر زلینسکی اکنون در تدارک رفتن است‌ــ اینتر پس از کونته ناچار شده است در انتقال‌های رایگان ماهر شود‌ــ و ویکتور اوسیمن احتمالا پشت سر او راهی خواهد شد. برخی بازیکنان دیگر تحت هدایت اسپالتی عملکردی بیش از حد انتظار داشتند.

دست‌کم ناپولی، پس از عملکرد ضعیف قرار گرفتن در نیمه پایین جدول، و پس اشتباهات انتصاب رودی گارسیا و والتر ماتزاری، جای بهبود دارد. مورینیو هدایت تیم فنرباغچه‌ای را بر عهده می‌گیرد که تحت هدایت اسماعیل کارتال که برکنار شد، ۹۹ امتیاز کسب کرده بود. از لحاظ منطقی، تنها راه رو به پایین است. از لحاظ منطقی، کارتال نیز نباید کنار گذاشته می‌شد.

اما باشگاه‌های ترکیه شهرت بدی دارند به اینکه مایل‌اند با هر کس که در شش تیم بزرگ لیگ برتر بازی کرده باشد قرارداد امضا کنند؛ مورینیو سرمربی‌گری سه تای آن‌ها را بر عهده داشته است. اگر این اولین بار باشد که او از زمان ترک پورتو در ۲۰ سال پیش، خارج از چهار لیگ بزرگ اروپایی دیده می‌شود، او می‌تواند به‌عنوان بزرگ‌ترین مربی استخدامی ترکیه معرفی شود.

او طبق روال معمول شروعی تاثیرگذار داشت. او در مراسم معارفه‌اش گفت: «من به خانواده شما تعلق دارم. این پیراهن پوست تنم است. رویاهای شما اکنون رویاهای من است.» به این ترتیب، چرخه گزیده‌‌‌حرف‌های مخاطب‌پسند، خوش‌بینی اولیه، نتایج نزولی، لفاظی منفی و اخراج احتمالی آغاز شد. شاید بدبینانه باشد بگوییم مورینیو برای شکایت‌های اجتناب‌ناپذیرش در مورد داوران در ترکیه شاید مخاطبی پذیرا پیدا کند؛ اشاره به توطئه‌ها آن‌جا معمولا با استقبال مواجه می‌شود. کونته نیز همین تمایل را دارد که وقتی شرایط ناخوشایند خاصی پیش می‌آید، دیگران را مقصر بداند.

همین به نوبه خود دلیلی است که چرا هیچ‌کدام مدتی خیلی طولانی جایی نمی‌مانند، عاملی که باعث می‌شود سمت‌های معتبرتر به افرادی برسد که احتمالا از نظر آن‌ها شایستگی کمتری دارند. و وقتی ژوزه مورینیو و آنتونیو کونته هر کدام شغلی را می‌پذیرند که در دوره اوجشان اصلا به حساب نمی‌آوردند، شاید با حقیقتی ناخوشایند روبرو شوند. هر کدام ممکن است مخالفت کنند، اما دنیای بزرگ آن بیرون فکر می‌کند که آن‌ها رو به افول‌اند.

© The Independent

بیشتر از فوتبال